بانک پروژه و مقاله

پروژه دانشگاه و مقاله

بانک پروژه و مقاله

پروژه دانشگاه و مقاله

مبانی نظری ارزش ها

مبانی نظری ارزش ها
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 7
فرمت فایل doc
حجم فایل 71 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 49
مبانی نظری ارزش ها

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

مبانی نظری ارزش ها

افراد نوعاً ارزش‌های خود را با شرایط زندگی خویش‏ مطابقت می‏دهند. آن‌ها اهمیت ارزش‌هایی را که می‏توانند به آسانی بدان‌ها دست یابند، بالا می‏برند، و اهمیت ارزش‌هایی‏ را که پی‏گیری آن‌ها با مانع مواجه می‏شود، پایین می‏آورند (کوهن[1]، 2002). بالا بردن ارجحیت ارزش‌های دست یافتنی و پایین آوردن‏ ارجحیت ارزش‌های منع شده، در خصوص اغلب ارزش‌ها به‏ کار بسته می‏شود. عکس این مسأله در باب ارزش‌هایی به‏ وقوع می‏پیوندد که مربوط به آسایش مادی و ایمنی‏ هستند. هنگامی که چنین ارزش‌هایی با مانع مواجه‏ می‏شوند، اهمیت آن‌ها افزایش می‏یابد؛ وقتی این ارزش‌ها به سهولت به دست می‏آیند، آن‌ها تنزل می‏کنند. سن، جنس، و تحصیلات، تعیین‏کننده شرایط زندگی هستند که ترجیحات ارزشی را تحت تأثیر قرار می‏دهند (دلخموش، 1386).

2-2-1-1- دیدگاه پارسونز[2]

پارسونز در نخستین نوشته‏هایش بر اهمیت ارزش‌ها در کاهش بی‏نظمی در جامعه تأکید می‏کند، نظر وی در این زمینه به قرار زیر است: «کنش‏های انسان. . . به طور منظم در دو مفهوم قرار می‏گیرند که نه حاصل نزاع همه‏اند و نه به طور غیر قابل پیش‏بینی دگرگون می‏شوند. این دو ویژگی نظم تنها زمانی می تواند وجود داشته باشند که همه یا بیشتر اعضای جامعه‏ دارای ارزش‌های غایی معینی باشند که اهداف آنان را تعیین و وسایل مجاز نیل به آن اهداف را معیین می‏کنند. این ارزش‌ها، نظم و مفهوم را در رفتار افراد اعمال و تضاد و ناآرامی را در جامعه تهدید می‏کنند» (کوهن، 2002).

در نتیجه می‏توان گفت پارسونز بنیاد نظم را نه در ساختار اجتماعی بلکه در ساخت نظام کنش مبتنی بر ارزش‌های معنادار برای کنش‌گر که در نظام شخصیتی فرد درونی و در نظام فرهنگی جامعه نهادینه شده، می‏داند. پارسونز با الهام از نتایج کار بیلز[3] و به دنبال تمایزگذاری میان کارکردهای درونی/ بیرونی و کارکردهای مصرفی/ابزاری؛ با تقاطع آن‌ها در یک جدول دو بعدی، یک مدل‏واره کارکردی نظام کنش را به دست داد که در آن برای مشخص کردن چهار کارکرد اساسی نظام کنش و خواندن آن‌ها در جهت گردش عقربه ساعت از حروف اختصاری‏ A GIL استفاده می‏کند که در آن‏ A نماینده کلمه‏ (سازگاری[4])، G نماینده واژه‏ (دستیابی به هدف‏ها[5])،I نماینده کلمه‏ (یگانگی[6]) و L نماینده کلمه‏ (حفظ الگوهای فرهنگی[7]) است. پارسونز در قالب طرح‏ AGIL خود قادر است کلیه مفاهیم اساسی را از چهار نظام فرعی کارکردی کنش نیز، به منزله یک نظام در نظر گرفته می‏شود که به نوبه خود به عنوان یک نظام بر حسب مدل‏ AGIL به چهار خرده نظام تبدیل می‏شوند و این روند تا پایین‏ترین سطح انتزاع می‏تواند ادامه داشته باشد. سطوح تحلیل پارسونز را می‏توان به صورت ذیل مشخص کرد: 1- اولین سطح: همه نظام‏های زنده که در بالاترین سطح انتزاع قرار می‏گیرند؛ 2- دومین سطح: نظام‏های کنش شامل همه چیزهای موجود در کنش بنیادی؛ 3- سومین سطح: خرده نظام‏های کنش، شامل نظام‏های شخصیتی، فرهنگی، زیست شناختی(ارگانیستی) و اجتماعی؛4- چهارمین سطح:نظام‏های خرده نظام‏ها، نظام جامعه پذیری (فرهنگی)، نظام اقتصادی و اجتماعی جامعه‏ای؛ 5- پنجمین سطح: خرده نظام‏های خرده نظام‏ها برای مثال در عرصه اقتصاد شامل: خرده نظام پیمان‏های اقتصادی، خرده نظام سرمایه‏گذاری، خرده نظام تولید، خرده نظام‏سازمانی و احتمالا این فرآیند را می‏توان تا بی‏نهایت ادامه داد (کرایب[8]، 1999).

این نظام‏های فرعی شامل نظام ارگانیکی، نظام شخصیتی، نظام اجتماعی و نظام فرهنگی‏اند. سومین شرط نظام پارسونزی، پس از ساخت و کارکرد، وجود نوعی فرآیند است. او با یک تحلیل فرایندی و با استفاده از نظریه سیبرنتیک[9]، سلسله مراتب سیبرنتیکی نظام عمومی کنش را مطرح می‏کند. پارسونز از سوی دیگر توجه خود را به ویژگی کنترلی اطلاعات و سلسله مراتب حاکم بر اجزای نظام، معطوف کرده تا از این طریق عامل کنترل‌کننده اصلی را شناسایی نماید. از دیدگاه وی تبادل انرژی و اطلاعات همواره میان اجزای نظام وجود دارد و همه اجرای یک نظام از لحاظ ذخیره اطلاعات و انرژی برابر نیستند، بعضی‏ها انرژی کمتری دارند و از اطلاعات بیشتری برخورداند و بالعکس. از سویی دیگر، بنابر اصل اساسی سیبرنتیک، اجزایی که واجد اطلاعات بیشتری باشند، بر اجزای دارای انرژی بیشتر و اطلاعات کمتر، نظارت و کنترل دارند (کوهن، 2002).



[1] Kohen

[2] Parsones

[3] Bilz

[4] Adaptaion

[5] Goal Attainment

[6] Integration

[7] Latency

[8] Kribe

[9] Sibernitik


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.